جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گمنامی: (تعداد کل: 1)
گمنامی
[گُ] (حامص مرکب) بی نام بودن. بی نام و نشان بودن. خامل ذکر بودن. خمول. غمیضه. (منتهی الارب).
-امثال: شهرت بشر به که گمنامی. (کیمیای سعادت).
گم نامی به که بدنامی. (امثال و حکم دهخدا چ3 ص1323).
-امثال: شهرت بشر به که گمنامی. (کیمیای سعادت).
گم نامی به که بدنامی. (امثال و حکم دهخدا چ3 ص1323).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.