جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گریم: (تعداد کل: 3)
گریم
[گِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهء بخش مرکزی شهرستان بم، واقع در 28000گزی جنوب باختری بم و 12000گزی جنوب شوسهء بم به کرمان. هوای آن معتدل و دارای 239 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است....
گریم
[گِ] (اِخ)(1) ویلهلم. نویسندهء آلمانی که در هانو(2) به دنیا آمده است. (1786 - 1859م.). مصنف حکایات ملی آلمان است. درین کار برادرش ژاکب(3) (یعقوب) (1785 - 1863م.) با وی همکاری کرده است. او موجد فقه اللغهء زبان آلمانی است و فرهنگی آلمانی را شروع کرد که بعد از او...
گریم
[گِ] (اِخ)(1) فریدریش ملشیور بارن فُن. عالم ادبیات و ناقد آلمانی متولد در راتیسبون(2) دوست مادام دپینه(3). مکاتبات ادیبانه ای که از او باقیمانده بسیار سودمند است (1723 - 1807م.).
(1) - Grimm, Friedrich - Melchior baron von.
(2) - Ratisbonne.
(3) - Mme d'epinay.
(1) - Grimm, Friedrich - Melchior baron von.
(2) - Ratisbonne.
(3) - Mme d'epinay.