جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه کیخسروی: (تعداد کل: 2)

کیخسروی

[کَ / کِ خُ رَ / رُ] (ص نسبی)منسوب به کیخسرو. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) :
اگرچه دولت کیخسروی داشت
چو مدهوشان سر صحراروی داشت.نظامی.
به کیخسروی نامش افتاده چست
نسب کرده بر کیقبادی درست.نظامی.
جهانبانی و تخت کیخسروی
مقامی بزرگ است کوچک مدار.سعدی.
رجوع به کیخسرو شود.

کیخسروی

[کَ / کِ خُ رَ / رُ] (اِ) نام لحنی است که بر سی لحن باربد افزوده اند، چه به قول بعضی سی ویک لحن است. (برهان) (آنندراج). نام لحنی از لحنهای باربد. (ناظم الاطباء). نام یکی از سی لحن باربد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
چو بر کیخسروی...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.