جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کیت: (تعداد کل: 4)
کیت
(اِ) کبت و زنبور عسل. || (ق) به معنی چند و چه اندازه و چه قدر و از چه جنس. || (ص) آشفته و سرگشته و حیران. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس).
کیت
(ادات استفهام + ضمیر) («کی»، ادات استفهام + «ت»، ضمیر متصل مفعولی و اضافی) کی تو را. چه کس تو را :
ور بگیری کیت(1) جستجو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند؟
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 159).
(1) - در چ نیکلسن ج 1 ص 38: کیست جُست وجُو کند، و در...
ور بگیری کیت(1) جستجو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند؟
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 159).
(1) - در چ نیکلسن ج 1 ص 38: کیست جُست وجُو کند، و در...
کیت
[کَیْ یِ] (ع ص) زیرک. ج، اکیات. (منتهی الارب) (آنندراج). زیرک و هوشیار و باوقوف. ج، اکیات. (ناظم الاطباء). در اقرب الموارد آمده: اکیات، اکیاس(1) و آن جمع کَیِّس است نه کیس [ کی ] و «تا» مبدل از «س» است.
(1) - زیرکان.
(1) - زیرکان.
کیت
[کَ تَ / تِ] (ع اِ) چنین. (ناظم الاطباء). رجوع به «کیت و کیت» شود.