جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه کیب: (تعداد کل: 2)

کیب

(اِ) از راستی به کژی شدن یا فریفتن به عشق. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 28). رجوع به کیبیدن شود. || پیچ و پیچیدگی. || خمیدگی. || (ص) مختلط و درهم. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون).

کیب

(ع اِ) نوعی از حصیر کوچک و ستبر. ج، کیاب، اکیاب. گفته شده است که این کلمه ریشهء پارسی دارد ولی من در این زبان آن را نیافته ام. (از دزی ج 2 ص 503).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.