جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کنارنگ: (تعداد کل: 2)
کنارنگ
[کُ / کَ رَ] (اِ) صاحب طرف بود و مرزبانش نیز گویند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صاحب طرف بود و به زبان پهلوی مرزبان را گویند زیرا که کنار را مرز خوانند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی از یادداشت ایضاً). والی و حاکم...
کنارنگ
[کُ رَ] (اِخ) مکانی در جلگهء نیشابور: آتش فرنبغ در ناحیه کنارنگ(1) واقع بوده است و [ هرتسفلد ] کنارنگ را جلگهء نیشابور می داند. (مزدیسنا چ دانشگاه ص222). رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن چ 2 ص189 شود.
(1) - در کتاب ایران در زمان ساسانیان: کنارنگان.
(1) - در کتاب ایران در زمان ساسانیان: کنارنگان.