جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کمیته: (تعداد کل: 3)
کمیته
[کَ تَ] (ع اِ) اصل چیزی: یقال اخذ بکمیتته؛ ای اصله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کمیته
[کُ تِ] (فرانسوی، اِ)(1) اجتماع اعضاء انتخاب شده در یک مجمع یا مجلس است که برای مطالعه و بررسی امر خاصی صورت می گیرد. (از لاروس).
, Committee(فرانسوی)
(1) - Comite .(انگلیسی)
, Committee(فرانسوی)
(1) - Comite .(انگلیسی)
کمیته
[کَ تِ] (اِخ) دهی از بخش ساردوئیه است که در شهرستان جیرفت واقع است و 640 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج8).