جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کمپرسی: (تعداد کل: 1)
کمپرسی
[کُ رِ] (ص نسبی، اِ مرکب)(1)اتومبیلی که قسمت عقب آن که محل بار است به وسیلهء یک پیستون کمپرسور بلند شده بار را تخلیه می نماید. (فرهنگ فارسی معین).
- کامیون کمپرسی؛ کامیونی که کمپرسی است. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - از کمپرس ( Compresseفرانسوی) + ی (نسبت).
- کامیون کمپرسی؛ کامیونی که کمپرسی است. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - از کمپرس ( Compresseفرانسوی) + ی (نسبت).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.