جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کلاته: (تعداد کل: 5)
کلاته
[کَ تَ / تِ] (اِ) قلعه یا دهی کوچک که بربلندی ساخته باشند. (برهان) (غیاث). دیهای کوچک. (صحاح الفرس). هر شهر و حصار که بربالای کوه و پشتهء بلند ساخته باشند. (انجمن آرا) (آنندراج) :
کردش اندر خبک دهقان گوسفند
و آمد از سوی کلاته دل نژند.دقیقی.
چو دیوار شهر اندرآید ز پای
کلاته(1)...
کردش اندر خبک دهقان گوسفند
و آمد از سوی کلاته دل نژند.دقیقی.
چو دیوار شهر اندرآید ز پای
کلاته(1)...
کلاته
[کَ تِ] (اِخ) دهی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین از استان تهران. محلی جلگه و معتدل است. 335 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات، صیفی، چغندرقند و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج1).
کلاته
[کَ تِ] (اِخ) دهی است از کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. محلی کوهستانی و سردسیر است. آب آن از رودخانهء گیزه، محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج6).
کلاته
[کَ تِ] (اِخ) دهی است از دهستان جلگهء بخش فدیشه شهرستان نیشابور. محلی جلگه و معتدل است، سکنه آن 227 تن، آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).
کلاته
[کَ تِ] (اِخ) دهی است از دهستان جرگلان بخش مانه شهرستان بجنورد. محلی کوهستانی و سردسیر است و 137 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).