جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کتبی: (تعداد کل: 3)
کتبی
[کَ] (ص نسبی) که نوشته شود. مقابل شفاهی.
- امتحان کتبی؛ امتحانی که پاسخ پرسشها نوشته شود. مقابل امتحان شفاهی.
- امتحان کتبی؛ امتحانی که پاسخ پرسشها نوشته شود. مقابل امتحان شفاهی.
کتبی
[کُ تُ] (ع ص نسبی) کتابفروش. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نگاهدارندهء کتاب. حافظ کتاب. (از اقرب الموارد). || کتاب شناس. (یادداشت مؤلف)(1).
(1) - Bibliographe.
(1) - Bibliographe.
کتبی
[کُ تُ] (اِخ) محمود مؤلف تاریخی است در خصوص آل مظفر. رجوع به محمود و رجوع به مجلهء یادگار سال 5 شمارهء 1 و 2 شود.