جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه کاهلی: (تعداد کل: 2)

کاهلی

[هِ] (حامص) تن آسانی. (یادداشت مؤلف). تنبلی. سستی. کاهل قدمی :
نه از کاهلی بد نه از بددلی
که از جنگ بددل کند کاهلی.فردوسی.
اگر کاهلی پیشه گیرد دلیر
نگردد ز آسایش و گاه سیر.فردوسی.
همان کاهلی مردم از بددلیست
هم آواز با بددلی کاهلی است.فردوسی.
بخت اگر کاهلیی کرد و زمانی بغنود
گشت بیدار و به بیداری...

کاهلی

[هِ] (ص نسبی) منسوب است به بنی کاهل. (سمعانی).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.