جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کامیاب: (تعداد کل: 1)
کامیاب
[کامْ] (نف مرکب) کامروا. (آنندراج). موفق. نایل بمراد. کام کش :
چنانم نماید دل کامیاب
که می بینم این کام دل را بخواب.نظامی.
خیز بشمشیر صبح سر ببر این مرغ را
تحفهء نوروز ساز پیش شه کامیاب.خاقانی.
- کامیاب بودن؛ مراد حاصل کردن. بختیار و برخوردار بودن :
به بیداریست یارب یا به خواب است
که جان...
چنانم نماید دل کامیاب
که می بینم این کام دل را بخواب.نظامی.
خیز بشمشیر صبح سر ببر این مرغ را
تحفهء نوروز ساز پیش شه کامیاب.خاقانی.
- کامیاب بودن؛ مراد حاصل کردن. بختیار و برخوردار بودن :
به بیداریست یارب یا به خواب است
که جان...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.