جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کاب: (تعداد کل: 5)
کاب
(اِ) پیاله ای است دراز هشت پهلو. || لاف. || گاو. (ناظم الاطباء).
کاب
(انگلیسی، اِ)(1) نوعی از درشکهء یک اسبه که دو چرخ دارد. نخست در انگلستان آن را ساخته اند. محل نشستن راننده در عقب درشکه در جائی بلند تعبیه شده است.
(1) - Cab.
(1) - Cab.
کاب
(اِخ) شهری وسط است (از روم) [ آسیای صغیر ] و هوایش سرد است و از اقلیم پنجم است. حقوق دیوانیش بیست و دو هزار و صد دینار است. (نزهه القلوب المقاله الثالثه ص 98).
کاب
(اِخ)(1) ریچارد. وی یکی از نسخه های وندیداد را که جرج بوچیر (یا باوچر)(2) از پارسیان هند در سال 1718 م. به دست آورد، در سال 1723 به انگلستان برد و به کتابخانهء بودلین(3) تقدیم نمود. این نسخه هنوز در همان کتابخانه به این علامت و شماره محفوظ است Bodl....
کاب
[بُ] (اِخ) سانسکریت کاویه(1). یکی از مننترات(2) بنات النعش در نزد هندوان. (تحقیق ماللهند ج 1 ص 198).
(1) - ka - vya.
(2) - Manvantara.
(1) - ka - vya.
(2) - Manvantara.