جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه چال: (تعداد کل: 7)

چال

(اِ)(1) چاله. گودال. مغاک. حفره. گودی. گوی و مغاکی را گویند که در آن توان ایستاد یعنی زیاده بر دو گز نباشد. (برهان). گودال بود و آن را چاله نیز گویند. گودال و چاه کوچک که چاله گویند. (انجمن آرا). (آنندراج). گودال، مانند چاه کم عمق که عموماً خشک باشد....

چال

(اِخ) دهی است از ولایت قزوین که سر بلوک رامند است. (برهان) (جهانگیری). مؤلف انجمن آراء نویسد: نام قریه ای ازقزوین، و معروف است. شال.

چال

(اِخ) نام قلعه ای است بین فراهان و قزوین و حصار محکمی داشته است. (زندیه غفاری).

چال

(اِخ) دهی است از بدخشان که در آن نمک کانی بهمرسد. (فرهنگ رشیدی).

چال

(اِخ) مؤلف مرآت البلدان از قول صاحب معجم البلدان نویسد: «یکی از دهات آذربایجان است در چهار فرسخی مداین که ابن حجاج آن را «کال» گفته و شعری در مذمت آن سروده». (مرآت البلدان ج 4 ص 72).

چال

(اِخ) دهی است از دهستان ززو ماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 76 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز کنار راه مالرو آثار به چالگرد واقع شده. کوهستانی و معتدل است. 326 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و تریاک و لبنیات است. شغل اهالی زراعت...

چال

(اِخ) دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سیروان شهرستان زنجان که در 5400 گزی شمال باختری سیروان و 18000 گزی راه مالرو عمومی واقع شده. کوهستانی و سردسیر است. 205 تن سکنه دارد که بشغل زراعت، گله داری و بافتن قالیچه و گلیم و جاجیم اشتغال دارند. آبش از...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.