جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پوساندن: (تعداد کل: 1)
پوساندن
[دَ] (مص) بپوسیدن داشتن. پوسانیدن.
- هفت کفن پوساندن؛ دیری بر چیزی گذشتن: هفت کفن پوسانده است؛ دیری است مرده و از میان رفته است.
- هفت کفن پوساندن؛ دیری بر چیزی گذشتن: هفت کفن پوسانده است؛ دیری است مرده و از میان رفته است.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.