جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پلاسیدن: (تعداد کل: 1)
پلاسیدن
[پَ دَ] (مص)(1) پژمردن برگ و امثال آن. پژمریدن بُقول. ذویّ. || رو بفساد نهادن و کهنه شدن میوه. این فعل یک مصدر بیش ندارد.
.
(فرانسوی)
(1) - Se fletrir
.
(فرانسوی)
(1) - Se fletrir
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.