جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پروراندن: (تعداد کل: 1)
پروراندن
[پَرْ وَ دَ] (مص) پرورش دادن. پروردن. پرورانیدن. تربیت کردن. پرورش کردن. ترشیح. تنبیت :
چنین پروراند همی روزگار
فزون آمد از رنگ گل رنج خار.فردوسی.
کنون دور ماندم ز پروردگار
چنین پروراند مرا روزگار.فردوسی.
جهانا چه بدمهر و بدگوهری
که خود پرورانی و خود بشکری.فردوسی.
من دوستانم را بکشم و دشمنان را بپرورانم. (قصص الانبیاء ص829)....
چنین پروراند همی روزگار
فزون آمد از رنگ گل رنج خار.فردوسی.
کنون دور ماندم ز پروردگار
چنین پروراند مرا روزگار.فردوسی.
جهانا چه بدمهر و بدگوهری
که خود پرورانی و خود بشکری.فردوسی.
من دوستانم را بکشم و دشمنان را بپرورانم. (قصص الانبیاء ص829)....