جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پردود: (تعداد کل: 1)
پردود
[پُ] (ص مرکب) پر از دخان. تعجج؛ پردود شدن خانه. (تاج المصادر بیهقی). || (تنباکو، قلیان...) که دود بسیار از آن برآید. || پردرد. اندوهگین :
روانش ز اندیشه پردود بود
که زروان بداندیش مهبود بود.فردوسی.
پردودی.
[پُ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی پردود.
روانش ز اندیشه پردود بود
که زروان بداندیش مهبود بود.فردوسی.
پردودی.
[پُ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی پردود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.