جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه پرخاشجوی: (تعداد کل: 1)

پرخاشجوی

[پَ] (نف مرکب)(1)پرخاشجو. پرخاشخر. جنگجوی. جنگجو.تشنهء جنگ. نزاع طلب. رزمجو. فتنه جوی. ستیزه جوی. هنگامه طلب. غوغائی. مُعربد. شرس. عربده جو :
بصد کاروان اشتر سرخ موی
همه هیزم آورد پرخاشجوی.فردوسی.
بیاورد آن جوشن و خود اوی
همی گفت کای شیر پرخاشجوی.فردوسی.
چگونه فرستم ترا پیش اوی
که شاهی دلیر است و پرخاشجوی.
فردوسی.
همی راند پرخاشجوی و...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.