جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پاسکال: (تعداد کل: 4)
پاسکال
(اِخ)(1) بلز. مهندس و طبیعی دان و فیلسوف و نویسندهء فرانسه. مولد بسال 1623م./1032 ه . ق. در شهر کلرمونت فراند. و وفات در سنهء 1662م./1072 از ه . ق. اوان کودکی آثار ذکاء و فطنت در وی پدیدار بود چنانکه بقول خواهرش (ژیلبرت) در دوازده سالگی بدون استعانت از...
پاسکال
(اِخ)(1) ژاکلین. خواهر بلز پاسکال. پیرو عقیدهء ژانسنیسم. مولد او در کلرمون بسال 1625م./1034 ه . ق. و وفات در سنهء 1661م./1071 ه . ق.
(1) - Pascal, Jacqueline.
(1) - Pascal, Jacqueline.
پاسکال
(اِخ)(1) ژیلبرت. خواهر بزرگ بلز پاسکال مشهور به مادام پریه(2) وی رساله ای در ترجمهء حیات بلز پاسکال دارد. مولد او بسال 1620م./1209 ه . ق. و وفات در سنهء 1687م./1098 ه . ق.
(1) - Pascal, Gilberte.
(2) - Mme Perier.
(1) - Pascal, Gilberte.
(2) - Mme Perier.
پاسکال
(اِخ)(1) گی دُ کرم. آنتی پاپ (باباالدجّال) از سال 1164 تا 1168م./559 تا 563 ه . ق.
(1) - Pascal, Guy de Creme.
(1) - Pascal, Guy de Creme.