جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پاسبانی: (تعداد کل: 1)
پاسبانی
(حامص مرکب) نگاهبانی. نگهبانی. حراست :
به بیشی چرا شادمانی کنم
بدین خواسته پاسبانی کنم.فردوسی.
بدرویش بر مهربانی کنم
بپرمایه بر، پاسبانی کنم.فردوسی.
که گفتار او مهربانی بود
بجان تو بر پاسبانی بود.فردوسی.
پی شیر مردانت باید گرفتن
مرو چون سگان از پی پاسبانی.
هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بند
پادشاهی کرده باشم پاسبانی چون کنم.
سنائی.
پاسبانی که...
به بیشی چرا شادمانی کنم
بدین خواسته پاسبانی کنم.فردوسی.
بدرویش بر مهربانی کنم
بپرمایه بر، پاسبانی کنم.فردوسی.
که گفتار او مهربانی بود
بجان تو بر پاسبانی بود.فردوسی.
پی شیر مردانت باید گرفتن
مرو چون سگان از پی پاسبانی.
هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بند
پادشاهی کرده باشم پاسبانی چون کنم.
سنائی.
پاسبانی که...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.