جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پاتیله: (تعداد کل: 1)
پاتیله
[لَ / لِ] (اِ) طنجیره. (فرهنگ اسدی). لوید. پاتیل خرد. پاتیلچه. فاثور. (منتهی الارب). طنجره. (اوبهی). طنجیر. تیان. پاتله. هیطله. دیگ حلواپزان :
خایگان تو(1) چو کابیله شده ست
رنگ او چون کون پاتیله شده ست.
طیان مرغزی.
پاتیمار.
(اِ مرکب) شتابزدگی. تعجیل. || پارنج. پامزد. و صاحب برهان گوید بزبان زند و پازند بهمین...
خایگان تو(1) چو کابیله شده ست
رنگ او چون کون پاتیله شده ست.
طیان مرغزی.
پاتیمار.
(اِ مرکب) شتابزدگی. تعجیل. || پارنج. پامزد. و صاحب برهان گوید بزبان زند و پازند بهمین...