جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ولیک: (تعداد کل: 4)
ولیک
[وَ] (اِ) درختی است با میوهء خرد به رنگ سرخ و سیاه و از گونه های مختلف وحشی زالزالک است، و در کتب مفردات آن را خفچه، عوسج، زعرور الادویه نام میدهند و اسامی مشترک سرخ میوه و سیاه میوهء آن این است: کمار (در لاهیجان)، کرچ (در دره کرج)،...
ولیک
[وَ] (حرف ربط) مخفف ولیکن حرف ربط است و استثنا را رساند. لیکن. ولکن. لیک. ولی. اما :
دعوی کنی که شاعر دهرم ولیک نیست
در شعر تو نه حکمت و نه لذت و نه چم.
شهید بلخی.
اندر جهان کلوخ فراوان بود ولیک
روی تو آن کلوخ کز او، کون کنند پاک.
منجیک.
گیسوی تو صد...
دعوی کنی که شاعر دهرم ولیک نیست
در شعر تو نه حکمت و نه لذت و نه چم.
شهید بلخی.
اندر جهان کلوخ فراوان بود ولیک
روی تو آن کلوخ کز او، کون کنند پاک.
منجیک.
گیسوی تو صد...
ولیک
[وَ] (اِخ) دهی است از دهستان دابو از بخش مرکزی شهرستان آمل. سکنهء آن 430 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج3).
ولیک
[وَ] (اِخ) دهی است از دهستان بخش دودانگهء شهرستان ساری. سکنهء آن 350 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج3).