جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه وسواس: (تعداد کل: 2)
وسواس
[وَسْ] (ع اِ) اندیشهء بد و آنچه در دل گذرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هر بدی که به قلب خطور کند و هر چیزی که در آن خیر و صلاح نباشد. (اقرب الموارد). || عبارت است از خواطر نفسانیهء جسمانیه، خواه عقلی باشد خواه حسی باشد و خواه غیر...
وسواس
[وِسْ] (ع مص) بد اندیشیدن. (منتهی الارب). بد اندیشیدن و اغوا کردن شیطان. (از ناظم الاطباء). در دل افکندن شیطان و نفس چیزی بی نفع و بی خیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). وسوسه. (منتهی الارب). قوله تعالی : فوسوس لهما الشیطان. (قرآن 7/20) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)....