جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ورع: (تعداد کل: 4)

ورع

[وَ] (ع مص) وَرَع. وَراعَه. وَروع. وُروع. پرهیزگار گردیدن و بازایستادن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به وراعه شود.

ورع

[وَ رَ] (ع مص) وراعه. وَروع. وُروع. پرهیزگار گردیدن و بازایستادن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). پرهیزگار شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). رجوع به وراعه شود. || (اِمص) پرهیزگاری. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). تقوی. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رِعَه. (منتهی الارب). زهد. (ناظم الاطباء). ریعه. (منتهی الارب). خویشتن داری. (دهار)....

ورع

[وَ رِ] (ع ص) پرهیزگار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پارسا. باورع. خویشتن دار. پارسای. (نصاب). || بددل. || خرد و حقیر. کوچک. || سست. || بی خیر و بی فایده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || ترسو و جبان. (ناظم الاطباء).

ورع

[وُ / وُ رُ] (ع مص) بددل و خرد و بی خیر و فایده گردیدن. || سست و ضعیف شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.