جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ورا: (تعداد کل: 2)
ورا
[وَ] (از ع، حرف اضافه، ق) وراء. پس. عقب. بعد. (ناظم الاطباء). در پس. در عقب. پشت. خلف. جز. بجز. غیر. بغیر. مگر. سوا. (ناظم الاطباء). رجوع به وراء شود :
ورای هر چه در گیتی اساسی است
برون از هر چه در فکرت قیاسی است.
نظامی.
ورای همه بوده ای بود او
همه رشته...
ورای هر چه در گیتی اساسی است
برون از هر چه در فکرت قیاسی است.
نظامی.
ورای همه بوده ای بود او
همه رشته...