جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ودود: (تعداد کل: 2)
ودود
[وَ] (ع ص) دوست. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). محب یا محبوب. (اقرب الموارد). دوستدار مطیعان. دوستدار. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی). || بسیارمحبت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). کثیرالحب؛ بسیاردوستی. (اقرب الموارد). بسیار بامحبت. (ناظم الاطباء). ج، وُدَداء. (منتهی الارب). مذکر و مؤنث در آن یکسان است، زیرا وصف است...
ودود
[وَ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (از غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
با طلب چون ندهی ای حی ودود
کز تو آمد جملگی جود و وجود.مولوی.
دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر
سعدی.
رحمت بارخدایی که کریمست و لطیف
کرم بنده نوازی که غفور است و ودود.
سعدی.
با طلب چون ندهی ای حی ودود
کز تو آمد جملگی جود و وجود.مولوی.
دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر
سعدی.
رحمت بارخدایی که کریمست و لطیف
کرم بنده نوازی که غفور است و ودود.
سعدی.