جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه هرمی: (تعداد کل: 4)

هرمی

[هَ ما] (ع ص، اِ) هیزم خشک. (منتهی الارب). و فی الاساس: خشب هرمی؛ قدیمه یابسه. (اقرب الموارد). || جِ هرمه و هرم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

هرمی

[هَ رَ می ی] (ص نسبی) نام جماعتی است منسوب به هرم. (از سمعانی). || منسوب به هرمه که بطنی است از فهر. (سمعانی).

هرمی

[هِ می ی] (ص نسبی) منسوب به هرم بن هنی. (سمعانی).

هرمی

[هِ] (اِخ) دهی است از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 47 هزارگزی خاور کنگان و کنار راه کنگان به جم قرار دارد. جایی است کوهستانی معتدل و دارای 50 تن سکنه. از قنات مشروب میشود و محصول عمده اش خرما. لیمو، نارنج و غله است. مردم به...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.