جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه میمون: (تعداد کل: 13)

میمون

[مَ مو] (ع ص) مبارک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، میامین. دارای یمن و برکت. (از اقرب الموارد) (آنندراج)(1)(برهان). بایمن. (فرهنگ نظام). خجسته. (مهذب الاسماء) (دهار) (غیاث). همایون. (اوبهی). فرخنده. خجسته. (ناظم الاطباء). خوش شگون. (فرهنگ نظام). مسعود. فرخ. بامیمنت. بایمن. خنشان. همایون. خرم. باشگون. مقابل مشؤوم :
همی فزونی جوید...

میمون

[مَ مو / مِ مو] (اِ) بوزینه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). جانوری است معروف و آن برزخ است میان انسان و حیوان غیرناطق. (برهان). میمونها خود راسته ای را از پستانداران تشکیل میدهند شکل دست و پای آنها شبیه دست انسان است از اینجهت آنها را «چهاردستان» گویند. در بسیاری...

میمون

[مَ مو / مِ مو] (اِ)(1) گیاهی است از تیرهء میمونیان(2) و از راستهء دولپه ایهای پیوسته گلبرگ(3) که میوه اش کپسول است و با دو شکاف بازمیشود و یکی از گیاهان زینتی است و گلهایش غالباً به رنگ سفید و بنفش و قرمز است. انف الثور. انف العجل. گل...

میمون

[مَ مو] (اِخ) قریه ای واقع در سه فرسنگ و نیمی میانهء شمال و مغرب اصطهبانات. (فارس نامهء ابن البلخی).

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن ابراهیم کاتب. وی کاتب مکاتبات خاصهء متوکل خلیفهء عباسی است و کتاب رسائل از تألیفات اوست. بعربی نیز شعر می گفته و دیوان او بیست ورقه است. (از ابن الندیم) (از یادداشت مؤلف)

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن اقرن. وی بعد از ابی الاسود الدؤلی در علوم عربیه امام مقدم است. نحو و سایر علوم عربی را از ابی الاسودالدؤلی آموخت و عنبسه بن معدان الفیل از وی أخذ علوم عربی کرده است. (از ابن الندیم) (از معجم الادباء).

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن جعفر، مکنی به ابوتوبه، لغوی و نحوی و ادیب بوده است. وی شاگرد ابی الحسن کسائی است و عمروبن سعیدبن سلم از وی کسب ادب کرده است، وی با اصمعی مباحثاتی نیز داشته است. (از معجم الادباء).

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن قیس بن جندل. رجوع به اعشی شود.

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن محمد بن معتمدبن مکحول، مکنی به ابوالمعین النسفی، متوفی به سال 508 ه . ق. از فضلا است. او راست: کتاب بحرالکلام در توحید و کتاب تبصره ایضاً در توحید. و کتاب التمهید لقواعدالتوحید. (از الاعلام زرکلی).

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن مهران الرقی، مکنی به ابوایوب. فقیه و قاضی متولد به سال 37 ه . ق. متوفی به سال 117 ه . ق. وی یکی از ثقات حدیث است، در کوفه نشو و نما یافت و در زمان عمر بن عبدالعزیز منصب قضا یافت مردی کثیرالعباده بود...

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن نجیب واسطی، طبیبی فاضل و حکیم بوده. وی از اطباء و ریاضی دانان معروف عهد غزالی و همدست خیام در رصد و اصلاح تقویم جلالی بود. منطق و طبیعیات و الهیات شفا را بخوبی میدانست. پدرش از واسط به اهواز مهاجرت کرد و میمون آنجا متولد...

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن هارون بن مخلدبن أبان، مکنی به ابوالفضل متوفی به سال 297 ه . ق. وی از اهل بغداد و کاتب و صاحب اخبار و ادیب و شاعر بود. از جاحظ کسب علوم کرد و از او جعفربن قدامه کسب علم کرده است. (اعلام زرکلی).

میمون

[مَ مو] (اِخ) ابن هارون الکاتب. از کاتبان و محدثین است و از اسحاق بن ابراهیم موصلی و تعداد زیادی از محدثین دیگر اخذ حدیث کرده است. (از الوزراء و الکتاب) (از موشح).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.