جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه میلی: (تعداد کل: 6)
میلی
(اِ) گربه را گویند که عربان سنور خوانند. (آنندراج) (برهان). گربه. (ناظم الاطباء)(1).
(1) - احتمال دارد دگرگون شدهء «بلی» [ ب ل لی ] باشد که در زبان اردو به معنی گربه است.
(1) - احتمال دارد دگرگون شدهء «بلی» [ ب ل لی ] باشد که در زبان اردو به معنی گربه است.
میلی
(ص نسبی) منسوب به میل (واحد اندازه گیری مسافت): مادر هشت میلی جزیره بودیم. رجوع به میل شود.
میلی
(فرانسوی، پیشوند)(1) پیشوند حاکی از یکهزارم واحد اصلی. (از دایره المعارف کیه). پیشوند دلالت کننده بر یکهزارم واحد غالب مقیاسات(2)، میلیمتر (یکهزارم متر)، میلی لیتر (یکهزارم لیتر)، میلی گرم (یکهزارم گرم)، میلی گراد (یکهزارم گراد)، میلی میکرون (یکهزارم میکرون).
(1) - Milli. (2) - واحد مقیاساتی که به توان میرسند (مانند...
(1) - Milli. (2) - واحد مقیاساتی که به توان میرسند (مانند...
میلی
[مَ / مِ] (ص نسبی) آنکه در میل و اراده و خواهش و آرزوی خود آزاد باشد. (ناظم الاطباء). || دمدمی مزاج در تداول عامه. که بر اراده ای ثابت و استوار نباشد. که از نظامات و نسقها دقیقاً پیروی نکند و هرگاه که خواهد به کاری پردازد که متابع...
میلی
[مَ / مِ] (اِخ) میلی تبریزی یا میلی ترک. نامش میرزاقلی و از اتراک است و در مشهد مقدس رضوی نشو و نما یافته و صاحب خلق مستحسن بوده و خالی از فضیلت نبوده است. طبعی شکفته داشته است و شعر زیر از اوست:
به سینه تیری از آن غمزه خورده...
به سینه تیری از آن غمزه خورده...