[مَ] (ع ص) مَیِّت. مرده. (منتهی الارب). آنکه مرده باشد. (از ناظم الاطباء). رجوع به مَیِّت شود.
[مَ] (ع مص) مردن. موت. فوت. درگذشتن. و رجوع به موت شود.
(فرانسوی، اِ)(1) اساطیر. افسانه. داستان. دستان اساطیرالاولین. رجوع به اساطیر شود.
(1) - Mythe.
[مَیْ یِ] (ع ص) مرده. ج، اموات، موتی، میتون. (منتهی الارب). مَیْت. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ص97). به معنی مرده و میت در اصل میوه بر وزن فیعل بود پس واو را به یاء بدل کرده ادغام نمودند و گاهی تخفیف کرده مَیت می...