جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه موعود: (تعداد کل: 2)
موعود
[مَ] (ع ص) وعده کرده شده. (غیاث) (ناظم الاطباء) (آنندراج). وعده کرده شده و وعده داده و از پیش خبر داده شده. || تقدیرشده. (ناظم الاطباء) : پس آن که مردنی است می میراند و دیگر را می گذارد تا وقت موعود دررسد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص207). عبادت کرد...
موعود
[مَ] (ع مص) وعده کردن. (آنندراج). مصدر به معنی وعده. (ناظم الاطباء). نوید دادن. (منتهی الارب). و رجوع به وعد شود.