جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه موزون: (تعداد کل: 1)

موزون

[مَ] (ع ص) سنجیده شده و اندازه کرده شده. (ناظم الاطباء). سنجیده. (آنندراج). با وزن کشیده. مقدر. سخته. صاحب وزن. بوزن :
سنگ ترازو به سیم کس نستاند
گرچه بود همچو سیم سنگ تو موزون.
ناصرخسرو.
|| معادل. همسنگ :
بندیش از این ثواب و عقاب اکنون
کاین در خرد برابر و موزون است.
ناصرخسرو.
- موزون شدن؛...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.