جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مهارش: (تعداد کل: 2)
مهارش
[مُ رِ] (ع ص) آنکه سگان یا مردمان را بر یکدیگر برمی انگیزاند. (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برآغالاننده سگان را بر یکدیگر. (از منتهی الارب). || فرس مهارش العنان؛ اسب سبک عنان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مهارش
[مُ رِ] (اِخ) ابن المجلی (420-499 ه . ق. / 1029-1105 م.). از احفاد مهنا العقیلی، امیر حدیثه بود. به ادب معرفت داشت و شعر می گفت. با پسرعم خود قریش بن بدران در فتنهء بساسیری در بغداد شرکت داشت. (از اعلام زرکلی ج8 ص254). و رجوع به بساسیری شود.