جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه منیع: (تعداد کل: 4)
منیع
[مَ] (ع ص) محکم و استوار چرا که هر چیز استوار، غیر را از مداخلت بازمیدارد. (غیاث) (آنندراج). استوار. (منتهی الارب). استوار: حصن منیع؛ دزی استوار. (مهذب الاسماء). استوار و بلند. (ناظم الاطباء). دیوار محکم و استوار به نحوی که مداخلت بر آن ممکن نگردد. ج، مناء و هی منیعه....
منیع
[مَ] (اِخ) ابن خالدبن عبدالرحمن بن خالدبن الولیدالمخزومی. صاحب جامع منیعی در نیشابور. وی مردی مالدار و بزرگ منصب بود وی علاوه بر احداث بنای جامع منیعی به نیشابور مساجد و مدارس و رباطات متعددی بنا کرده است. وی از ابی طاهر زیادی و ابی بکربن زید صینی سماع حدیث...
منیع
[مَ] (اِخ) ابن سلیمان. رجوع به ابوالعدیس شود.