جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه منقلب: (تعداد کل: 2)
منقلب
[مُ قَ لِ] (ع ص) برگردنده. (غیاث) (آنندراج). برگشته و برگردانیده شده و رجعت کرده و منصرف شده. ج، منقلبون. (ناظم الاطباء) : قالوا انا الی ربنا منقلبون. (قرآن 7/124). || واژگون شونده. (غیاث) (آنندراج). سرنگون و واژگون شده. (ناظم الاطباء). دگرگون شونده. تغییر حال دهنده :
سایه مفکن بر حدیث...
سایه مفکن بر حدیث...
منقلب
[مُ قَ لَ] (ع مص) برگردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مصدر میمی است به معنی برگشتن. (غیاث) (آنندراج). || (اِ) جای بازگشتن. (مهذب الاسماء). جای برگردیدن. (منتهی الارب). جای برگشتن و واژگون شدن. (غیاث) (آنندراج). جای برگردیدن و سرنگون شدن. (ناظم الاطباء). مرجع. مآب. (یادداشت مرحوم دهخدا)...