جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه منعی: (تعداد کل: 3)

منعی

[مَ عا] (ع اِ) (از «ن ع ی») خبر مرگ. منعاه. ج، مناعی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

منعی

[مَ عا] (ع اِ) (از «م ن ع») بازداشت و بازایستاد. اسم است. (منتهی الارب). بازداشت و امتناع و بازایستادگی. (ناظم الاطباء). اسم است به معنی امتناع. (از اقرب الموارد).

منعی

[مَ عی ی] (ع ص نسبی)بسیارخورندهء خرچنگ. (منتهی الارب). بسیارخورندهء خرچنگ و آن نسبت است به مَنع به معنی خرچنگ. (از اقرب الموارد). || نزد نحویان، نامی است از نامهای غیر منصرف. (از کشاف اصطلاحات الفنون).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.