جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ممدد: (تعداد کل: 2)

ممدد

[مُ مَدْ دِ] (ع ص) تمدیدکننده. طولانی کننده. || نام دردی که از آن عصب اندام کشیده می شود. (غیاث اللغات) (آنندراج). یکی از پانزده دردی که اسم دارند. شیخ الرئیس در قانون در الاوجاع التی لها اسماء گوید: سبب الوجع الممد ریح او خلط، یمدد العصب و العضل کانه...

ممدد

[مُ مَدْ دَ] (ع ص) خرگاه به طناب کشیده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). خرگاه به طناب کشیده و برای مبالغه مشدد شده است. (از منتهی الارب).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.