جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ملنگ: (تعداد کل: 3)
ملنگ
[مَ لَ] (ص) مردم مجردسر و پابرهنه. (برهان). به معنی سر و پا برهنه. (آنندراج). مردم سر و پا برهنه و مجرد. (فرهنگ رشیدی) :
صفات نور تو روی رخان بسته نقاب
صفات ظلمت تو زنگیان عور ملنگ.
شاه داعی شیرازی (از آنندراج).
- مست و ملنگ؛ مست طافح. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)....
صفات نور تو روی رخان بسته نقاب
صفات ظلمت تو زنگیان عور ملنگ.
شاه داعی شیرازی (از آنندراج).
- مست و ملنگ؛ مست طافح. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)....
ملنگ
[مَ لَ] (اِخ)(1) شهری است واقع در جزیرهء جاوه از کشور اندونزی که 341000 تن سکنه دارد. (از لاروس).
(1) - Malang.
(1) - Malang.
ملنگ
[مَ لَ] (اِخ) دهی از بخش میان کنگی است که در شهرستان زابل واقع است و 192 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).