جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مقلب: (تعداد کل: 3)
مقلب
[مِ لَ] (ع اِ) آهن آماج. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آهنی که بدان برگردانند زمین را برای زراعت. (از اقرب الموارد).
مقلب
[مُ لَ] (ع ص) یقهء مقلب؛ یقهء برگشته. (فرهنگ لغات مشکل دیوان البسهء نظام قاری ص204) :
چون کشد بر دوش بار یقهء مقلب بگو
جامه ای کز نازکی بار گریبان برنتافت.
نظام قاری (دیوان البسه ص52).
یقهء مقلب به گوش استاده است
دگمه گو با جیب کم کن مشوره.
نظام قاری (دیوان البسه ص 25).
سر...
چون کشد بر دوش بار یقهء مقلب بگو
جامه ای کز نازکی بار گریبان برنتافت.
نظام قاری (دیوان البسه ص52).
یقهء مقلب به گوش استاده است
دگمه گو با جیب کم کن مشوره.
نظام قاری (دیوان البسه ص 25).
سر...
مقلب
[مُ قَلْ لِ] (ع ص) برگرداننده. (ناظم الاطباء). گرداننده. محول. دگرگون کننده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مقلب القلوب؛ برگردانندهء دلها. و نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خداوند عالم که دلها را برمی گرداند. (ناظم الاطباء). کنایه از خدا. یکی از صفات خدا : مقلب...
- مقلب القلوب؛ برگردانندهء دلها. و نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خداوند عالم که دلها را برمی گرداند. (ناظم الاطباء). کنایه از خدا. یکی از صفات خدا : مقلب...