جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مقرر: (تعداد کل: 2)

مقرر

[مُ قَرْ رَ] (ع ص) قرارداده شده و با لفظ کردن مستعمل. (آنندراج). قراریافته و ثبات ورزیده و برقرارشده و برپا و برقرار و معین و قرار داده و قرار داده شده و قرار گرفته و بندوبست شده. (ناظم الاطباء) : از خداوند اندیشند که سایه وحشت وی در دل...

مقرر

[مُ قَرْ رِ] (ع ص) قرار و آرام دهنده. || برقرارکننده و ثبات ورزنده. || باج و خراج برقرارکننده. || به اقرار آورنده. || بیان کننده و راوی و روایت کننده. (ناظم الاطباء) : محرر این فصول و مقرر این وصول محمد عوفی... می گوید. (لباب الالباب، ج1 ص1).
- مقرر...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.