جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مقابل: (تعداد کل: 2)
مقابل
[مُ بِ] (ع ص) روبارو، و با لفظ شدن و کردن و افتادن و داشتن با چیزی مستعمل. (آنندراج). روباروی و مواجه. (ناظم الاطباء). روبرو. رویاروی. محاذی. حَذو. حِذاء. مواجه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
نماز شام نزدیک است و امشب
مه و خورشید را بینم مقابل.منوچهری.
تاتاش برسید و از شهر...
نماز شام نزدیک است و امشب
مه و خورشید را بینم مقابل.منوچهری.
تاتاش برسید و از شهر...
مقابل
[مُ بَ] (ع ص) رجل مقابل مُدابَر؛ مردی نیک گوهر. (مهذب الاسماء). رجل مقابل؛ مرد گرامی از جانب مادر و پدر. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). کریم النسب از جانب پدر و مادر و در اساس گوید: رجل مقابل مدابر؛ مرد کریم الطرفین. (از اقرب الموارد).