جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه معجون: (تعداد کل: 1)

معجون

[مَ] (ع ص، اِ) خمیر و سرشته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سرشته شده و خمیرکرده شده. (غیاث) (آنندراج). عجین. درآمیخته. سرشته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
چون مشتری است زردگلش لیکن
این مشتری به عنبر معجون است.
ناصرخسرو.
خاک است مشک و عنبر و تو خاکی
گر چه ز مشک و عنبر معجونی.
ناصرخسرو.
بر سر...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.