جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه معتمد: (تعداد کل: 2)
معتمد
[مُ تَ مَ] (ع ص) اعتمادکرده شده. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مورد اعتماد، ثقه. امین. استوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر او را برانداخته آید و معتمدی از جهت خداوند در آنجا نشیند پادشاه را خزانهء معمور و لشکر بسیار برافزاید. (تاریخ...
معتمد
[مُ تَ مِ] (ع ص) اعتمادکننده بر کسی. (غیاث) (آنندراج). || تکیه کننده. (ناظم الاطباء).