جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مضیع: (تعداد کل: 2)

مضیع

[مُ ضَیْ یِ] (ع ص) ضایع و هلاک کننده. (منتهی الارب). ضایع کننده. (غیاث) (آنندراج). ضایع کننده و هلاک نماینده. (ناظم الاطباء). و رجوع به مضیاع شود. || مسرف و مبذر. (ناظم الاطباء).

مضیع

[مُ] (ع ص) رجل مضیع؛ مرد بسیارضیعه. (منتهی الارب). مرد بسیارضیعه؛ یعنی دارای آب و زمین بسیار. || کسی که ضایع میکند و تلف مینماید و آنکه بی بهره میکند و باطل میسازد. (ناظم الاطباء).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.