جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مزابل: (تعداد کل: 1)
مزابل
[مَ بِ] (ع اِ) جِ مَزبله [ بَ / بِ لَ ] . (غیاث) (دهار). سرگین جای. (آنندراج) :استخوانها از مزابل برمی گرفتند و خرد می کردند و غذا می ساختند. (ترجمهء تاریخ یمینی ص 326).
ز آن علی فرمود نقل جاهلان
بر مزابل همچو سبزه است ای فلان.مولوی.
ز آن علی فرمود نقل جاهلان
بر مزابل همچو سبزه است ای فلان.مولوی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.