جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مراس: (تعداد کل: 2)

مراس

[مَرْ را] (ع ص) فحل مراس؛ گشن شدید و سخت. (منتهی الارب). ذو شده. (اقرب الموارد). || شدید.(1) (از اقرب الموارد).
(1) - المراسه: الشده، و المراس فعال للمبالغه و هی مراسه. (اقرب الموارد).

مراس

[مِ] (ع اِ) سختی. شدت. (منتهی الارب). || (مص) بسیار کوشیدن. (فرهنگ خطی). سخت کوشی : سلطان چون حدت باس و شدت مراس آن قوم مشاهده کرد بر پشته فرودآمد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 268). || مروسیدن. (از منتهی الارب). ممارست. معالجه. (یادداشت مؤلف). معالجه. مُزاوله. (متن اللغه): مارسه ممارسه...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.