جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مدون: (تعداد کل: 3)

مدون

[مُ] (ع مص) بجائی مقیم شدن. (تاج المصادر بیهقی). پیوسته و همیشه ماندن بجای و مقیم شدن. (از منتهی الارب). اقامت کردن در مکانی. (از اقرب الموارد). || درآمدن در شهری. (از منتهی الارب). رسیدن به شهری. (از اقرب الموارد).

مدون

[مُ دَوْ وَ] (ع ص) جمع کرده شده. (آنندراج) (غیاث اللغات). مکتوب در دیوان. دیوان انشاءکرده شده و فراهم آمده. (از متن اللغه). دردیوان نبشته. مجموع. مضبوط. نعت مفعولی است از تدوین :
منت برد عراق و ری از من بدین دو جای
بحری ز نظم و نثر مدون درآورم.خاقانی.
مقامات و مقالات...

مدون

[مُ دَوْ وِ] (ع ص) ترتیب دهندهء دیوان. (آنندراج). دیوان پرداز. نعت فاعلی است از تدوین. رجوع به تدوین شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.