جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مثله: (تعداد کل: 3)
مثله
[مَ ثُ لَ / مَ لَ](1) (ع اِ) عقوبت. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (محیط المحیط). || کاری که بدان عبرت گیرند. ج، مثولات، مَثُلات. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عذابی که در قرون گذشته به کسی رسیده باشد و بدان عبرت گیرند. ج، مَثُلات. (از...
مثله
[مُ لَ] (ع مص) عقوبت کردن و عبرت دیگران گردانیدن. مَثل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || گوش و بینی بریدن. (منتهی الارب). و رجوع به مثله شود. || گوش و بینی بریدگی، اسم مصدر است. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). و رجوع به مثله شود. ||...