جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متهم: (تعداد کل: 4)
متهم
[مُ هِ] (ع ص) آن که ناگوار شمارد آب و هوای شهری را. (آنندراج). کسی که هوا را ناسالم می یابد. || کسی که میرود در ولایت گرمسیر. || پندارنده و گمان کننده و تخمین زننده. || شک و شبهه دارنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). || آنکه دروغ می...
متهم
[مُ هِ] (ع ص) از مردم تهامه، مقابل منجد، از اهل نجد. امتهمون انتم ام منجدون. (معجم الادباء یاقوت ج 6 ص 154).
متهم
[مُتْ تَ هِ] (ع ص) (از «وه م») تهمت نهنده کسی را. تهمت زننده :
از آن پاکتر نیست کس در جهان
که هست او سوی متهم متهم.ناصرخسرو.
|| تهمت پذیرنده. (آنندراج). تهمت نهاده و تهمت پذیرفته. || شک دارنده و مشکوک. (ناظم الاطباء).
از آن پاکتر نیست کس در جهان
که هست او سوی متهم متهم.ناصرخسرو.
|| تهمت پذیرنده. (آنندراج). تهمت نهاده و تهمت پذیرفته. || شک دارنده و مشکوک. (ناظم الاطباء).